هر دو روز یک کتاب به فارسی برگردانده میشود
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۶۳۴۸۹۱
بهادر باقری در نشست نقد کتاب «درآمدی بر شعر معاصر آمریکا» گفت: ما در زمینه ترجمه بیشتر واردکنندهایم و هر دو روز یک کتاب به زبان فارسی برگردانده میشود.
به گزارش ایسنا بر اساس خبر رسیده، نشست هفتگی شهر کتاب به نقد و بررسی کتاب «درآمدی بر شعر معاصر آمریکا» نوشته کریستوفر بیچ با ترجمه کامران احمدگلی و بهادر باقری که در نشر خاموش منتشر شده، اختصاص داشت که با حضور مترجمان و مسعود جعفری جزی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شکلگیری شعر آمریکا
در این ابتدای این نشست کامران احمدگلی اظهار کرد: خوانندگان ما با بخشی از رمان آمریکا آشنایند، اما از دهها شاعر مطرح آمریکایی کاملاً بیخبرند. در چهار پنج دهه اخیر، شعر آمریکا کمابیش معرفی شده است. بااینحال، در مورد سنت شعری آمریکا کمتر کار کردهایم و تاکنون کتاب منسجمی در این حوزه نداشتهایم. با توجه به تأثیر شگرف شعر آمریکایی در فرهنگ معاصر جهانی، این کمتوجهی عجیب است. کتاب «درآمدی بر شعر معاصر آمریکا» این نقیصه را تا حدی بر طرف میکند.
او افزود: سنت شعری در ایران قدمتی هزارساله دارد و در اروپا نیز به پیش از میلاد مسیح و دوره شعر یونان برمیگردد؛ یعنی پیشینهای دوسههزار ساله دارد. این در حالی است که آخرین ایالت آمریکا در قرن بیستم به آن میپیوندد و این کشورِ در حال تطور سنت شعری تثبیتشدهای ندارد. بههرروی، آمریکا کشوری مهاجرنشین است که بیشتر مهاجران مستقرشده در آن از قرن شانزدهم و هفدهم، مهاجران اسپانیایی و پس از آن، انگلیسیزبان و اروپاییاند. گرچه خردهفرهنگ و خردهسنتهای زیادی در این کشور هست و میتوان از شعرهای آفریقایی-آمریکایی، آسیایی-آمریکایی و عبری-آمریکایی سخن گفت. در نهایت، پس از جنگ مکزیک و اتحاد، فرهنگ غالب آمریکا و سنت شعری آن آنگلوساکسون است. چنانکه بیشتر شاعران این سنت، به غیر از یکی دو شاعر مطرح قرن نوزدهمی وامدار شاعران تراز اول انگلیسیاند.
احمدگلی در ادامه تصریح کرد: درواقع، یکی دو شاعر قرن نوزدهمی سنت آمریکایی شعر را بنیان میگذارند. پیش از آن، حتی امرسون هم از سنت رمانتیک انگلیسی پیروی میکرد. والت ویتمن از میانه ۸۰-۱۸۷۰ شعر آمریکایی را بنیان نهاد. این سنت با شاعرانی مانند دیکنسون وارد قرن بیستم شد. اما در قرن بیستم، باز با شاعرانی مواجهیم که به پاریس، لندن و برلین سفر میکنند و بعد از تحصیل الگوهای شعری و فرهنگی این شهرها، به انگلیسی مینویسند. چنین شعری که از فرهنگ دیگر مشتق شده، نمیتواند حرف خاصی برای گفتن داشته باشد.
احمدگلی سپس بیان کرد: موازی با اوجگیری قدرت اقتصادی و فرهنگی آمریکا، از حدود اواخر قرن نوزدهم، آمریکاییها به جستوجوی صدای خودشان برآمدند. این امر در چند شاعر بزرگ اوایل قرن بیستم ظهور میکند. اینان مطرح کردن فرهنگ و ادبیات آمریکایی را دنبال میکنند و چون آمریکا را محل مناسبی برای بیان ایدههای والا نمیبینند، به انگلستان مهاجرت میکنند و با کمک چند شاعر انگلیسی، مکتب مدرنیسم شعری را بنیان میگذارند و از طریق صنعت نشر پیشرفته انگلیسی با مردم انگلیسیزبان ارتباط برقرار میکنند. پس، شعر قرن بیستم آمریکا تا عصر حاضر دو بخش دارد: شعر مدرنیستی به مفهوم عام و شعر پسامدرنیستی به مفهوم عام. شعر مدرنیستی با نظریهپردازی ازرا پاوند و راهاندازی مکتب ایماژیسم آغاز میشود. این پاسخی به شعر قرن نوزدهمی و سنت شعر رمانتیک انگلیسی است و شالودههای شعر انگلیسی را متحول میکند. بهتدریج شعر قرن نوزدهمی و شعر ویکتوریایی کنار گذاشته میشود و نقطه عطفی در شعر آمریکایی رقم میخورد. شاعرانی طراز اول گرد هم میآیند، مرکز کارشان را لندن قرار داده و از آنجا لندن، انگلیس، آمریکا را پوشش میدهند. همزمان شاعران مدرنیستی در آمریکا در این زمینه کار میکنند. چنانکه امروز میدانیم مدرنیسم شاخههای مختلفی دارد. پایه کار این شاخهها ایماژیسم و کنار گذاشتن فرهنگ قرن نوزدهمی است، بااینحال در مورد اینکه مدرنیسم چیست و چگونه باید پیگیری شود، اتفاقنظر ندارند.
او در ادامه گفت: «سرزمین هرز» الیوت، حدود ۵۰ - ۶۰ سال پیش در ایران ترجمه شده و فارغ از چگونگی ترجمه آن در ایران شناخته شده است. این نوع مدرنیسم در اروپا ادامه مییابد و در داخل آمریکا چندین شعبه به خودش میگیرد. برای نمونه، کسانی چون ویلیام کارلوس ویلیامز بیشتر بهدنبال نوعی مدرنیسم روایتگرایند. این گروه مجلاتی برای ترویج افکار خودشان منتشر میکنند. باید توجه کرد که شعر مدرنیستی خوانندهگرا نیست و حتی در آن زمان فقط حدود ۱۰۰ یا ۲۰۰ نفر مخاطب داشت، چراکه یا علیه سلیقه مردم یا در توهین به آنها نوشته شده بود.
این مترجم سپس به شاخههای دیگر شعر مدرنیستی ازجمله تغزلی و فمینیستی اشاره کرد و افزود: در این کتاب تعریضی به شعر سیاهان و رنسانس هارلم شده که میتواند مقدمه خوبی برای علاقهمندان به شعر سیاهان باشد. بعد از سال ۱۹۴۰ مدرنیسم در مفهوم اولیه آن افت میکند. در دهه ۳۰، شعر اجتماعی یا آبجکتیویستی و شعر نومنتقدانه یا دانشگاهی در آمریکا رشد میکند. شعر اجتماعی از ایماژ برای بیان مسائل اجتماعی، فلسفی و سیاسی استفاده میکند. اما، بهتدریج به حاشیه رانده میشود و قدرت دانشگاهها شعر را در دست میگیرد. آنچه امروز در شعر ایران و جهان میخوانیم، بهنوعی ادامه شعر نومنتقدانه است. در این رویکرد شعر حیثیتی علمی دارد و اخلاقی و عاطفی نیست. همچنین شاعر، آبشخور اجتماعی و سیاسی شعر مهم نیست. با این انتخاب آگاهانه، شعر جدی از صحنه اجتماعی به دانشگاهها تبعید شد. این گروه از اواسط دهه ۳۰ تا ۵۰ ضمن تألیف کتابهای درسی، روش مطالعه شعر را هم تعیین میکردند. مطالعه دقیق شعر (close reading) هنوز هم بسیاری از دانشگاهها را تحت سیطره دارد. اما از ۱۹۵۰ به بعد، در محافل نخبگان قدرت این شعر کم و شعر اعترافگرا و شعر پستمدرن در مقابل آن پیدا شد. شعر اعترافگرا تغزلی است، درحالیکه شعر پستمدرن به مفهوم کلی زبان را یک سطح میبیند و وارد مباحث فلسفی و زبانشناختی پیچیده میشود.
هر دو روز یک کتاب به زبان فارسی برگردانده میشود
بهادر باقری نیز با ابراز خوشحالی از همکاری گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی با زبان و ادبیات انگلیسی، گفت: امروز به این گفتوگوها و بدهبستانهای ادبی و فرهنگی بسیار نیازمندیم. مباحث میانرشتهای در دانشگاهها مطرح میشود، اما کمتر برای این کار اقدام میشود. استادان در یک دانشگاه هستند، اما بهندرت با یکدیگر ملاقات و گفتوگو میکنند. پس همکاری با این گروه برای من بسیار آموزنده بود.
او درباره کتاب «درآمدی بر شعر معاصر آمریکا» اظهار کرد: این کتاب در عین اختصار مقدمهای است بر جریانی پربار، متنوع و متکثر. تکثر حیرتانگیز و سرعت تحولات شعر معاصر آمریکا فهم آن را دشوار میکند. شاید پیش از مباحث تحلیل شعرِ کتاب احساس کنید این شعرها را نمیفهمید. ولی نویسنده آنها را با مطالعه دقیق تحلیل میکند و کارگاه عملی نقدی را به اجرا میگذارد. برای من بسیار آموزنده بود که چطور میتوان موتور شعری را پیاده کرده، جزءبهجزء آن را بررسی کرد و تعامل فرم و محتوا را سنجید.
این مترجم ادامه داد: این کتاب از سری «درآمدی بر...» انتشارات بانفوذ، مهم و معتبر کمبریج است و در عین علمی بودن، گستره کامل و مقبولی از جنبشها، مکتبها و گروههای شعری آمریکایی آغاز سده بیستم تا پایان سده بیستم و اوایل سده ۲۱ را بررسی و معرفی میکند. همچنین، خودش یک کارگاه نقد، شعرشناسی و خوانش شعر در معنای امروزی آن است. در اینجا یک نویسنده با تفکری منسجم و در نظر گرفتن نظریههای نقد ادبی نو شعرها را بررسی کرده است و بدون ابتلا به مطلقاندیشی و یکسونگری، به جریانشناسی، نقد و تحلیل پرداخته است. بنا شد در پایان کتاب نمونههایی از شعرها را هم بیاوریم و از طریق بارکُد امکان شنیدن و مطالعه کردن اصل شعرها را فراهم آوریم. این کار ترجمه صرف نیست، بلکه ترجمه و تألیف است. در بیش از ۲۰۰۰ پانویس افزوده، مکتبها، جریانها، افراد و بسیاری از اصطلاحات ادبی و فلسفی و سیاسی اجتماعی توضیح داده شده است.
باقری گفت: شعر آمریکا در مقایسه با کشورها و ملتهای کهن آسیایی و اروپایی، شعری معاصر و نو است. با اینحال، بسیار تأثیرگذار است. پس، اگر این کتاب بتواند شمایی کلی از جریانهای مطرح و مهم شعر معاصر آمریکا بهدست دهد، موفق است. نثر نویسنده خوب و بیتکلف است. او مباحث دشوار را بهسادگی مطرح میکند. دشواری ترجمه در بخش شعر پستمدرن دوچندان شده است، چراکه این شعر نخبهگرا است. نویسنده افزون بر بیان زمینههای فکری، فلسفی و هنری هر رویکرد، بهصراحت نقاط ضعف و قوت و سویههای گوناگون جریانهای مختلف را برشمرده است. او از مجلات، کتابها و آرای بسیاری از منتقدان در کار خود استفاده کرده است که این خواننده ایرانی را با منابع بیشتری آشنا میکند.
او در پایان اظهار کرد: ما در زمینه ترجمه بیشتر واردکنندهایم. هر دو روز یک کتاب به زبان فارسی برگردانده میشود. امیدوارم ما این فرصت را بیابیم که در ترجمه ادبیات خودمان به زبانهای دیگر گامی برداریم و مجموعه خوبی از داستان و شعر معاصر به زبان انگلیسی برگردانیم.
شکلگیری فارسی دَری بعد از اسلام، بیش از فردوسی مدیون ترجمهها است
مسعود جعفری جزی نیز در این نشست اظهار کرد: در کشور ما اهمیت ترجمه در فرهنگ بشری و ادبیات جهان آنچنانکه باید درک نشده است. این در حالی است که از قدیمترین زمانها تا امروز، ترجمه در ساختن فرهنگ بشر و ادبیات جهان بسیار نقش داشته است. هیچ دوره تمدنی درخشانی در تاریخ جهان نیست که نهضت ترجمهای همراه آن نباشد. آنچه ما در قرن چهارم در تمدن اسلامی دیدیم، نهضت ترجمه است. مدل کوچک آن در اواخر قاجار و صدر مشروطه است. اگر دارالترجمه ناصری نبود، آن رنسانس کوچک در قالب مشروطه اتفاق نمیافتاد. وقتی فرهنگی در هر دورهای منجمد میشود، میتواند با خون تازه ترجمه زنده شود. شکلگیری زبان فارسی دَری بعد از اسلام، بیش از فردوسی مدیون ترجمهها است. در آن زمان، شورشهای مردمی به سبب ناتوانیشان از فهم دینی که بدان روی آورده بودند، سامانیان را بر آن داشت که علمای ماوراءالنهر را به ترجمه آثار دینی به زبان فارسی فرابخوانند. این اتفاق حفظ زبان فارسی را تضمین کرد.
او خاطرنشان کرد: یکی از بحثهای مهم از قدیمترین زمانها تا امروز، ترجمهپذیری یا ترجمهناپذیری شعر است. یکی از جالبترین نظرها در این زمینه در فرهنگ ما از جاحظ است. او میگوید به خاطر «اسقاط نقطهالتعجب» نمیتوان شعر را ترجمه کرد؛ یعنی هستهای که ما را به شگفتی وامیدارد در ترجمه از دست میرود. رابرت فراست با بیانی دیگر میگوید، شعر همان چیزی است که در ترجمه از دست میرود. شلی، شاعر رمانتیک، نیز میگوید اگر بخواهیم شعری را به زبان دیگری ببریم، باید بذرش را در آن زبان بکاریم. در مقابل اینان، کسانی هم بر ترجمهپذیری شعر تأکید داشتند. مثلاً تولستوی میگوید شعر را میتوان ترجمه کرد، چراکه شکسپیر پیش از انگلستان در آلمان معروف شد. همچنین، از معاصران ما، والتر بنیامین میگوید ترجمه حیات شعر را تضمین میکند. حتی کتاب نظری مهم پیتر رابینسون در این زمینه «شعر و ترجمه: هنر ناممکن» نام دارد. درمجموع، به نظر میرسد، ممکن یا ناممکن، ما باید ترجمه کنیم.
سعدی مضمونهای متنبی را غارت کرد!
این مترجم گفت: در فرهنگ ما ترجمه شعر به معنی امروزی چندان رایج نبوده است و بیشتر اقتباس و اخذ مضمون میکردیم. سعدی مضمونهای متنبی را غارت کرد و با اسم خودش به شعر درآورد، ولی کارش ترجمه محسوب نمیشود. این کار هنر و اقتباس بوده است. در عصر جدید، مفهوم ترجمه شعر عوض میشود. از دارالفنون به بعد ترجمه شعر در معنای امروزی شکل میگیرد و در تکوین و تطور شعر معاصر ایران نقشی مهم ایفا میکند. چنانکه محمدرضا شفیعی کدکنی میگوید، تحولات شعر معاصر ایران، تابعی از متغیر ترجمه است. منظور او از ترجمه، شعرهای ترجمهشده به فارسی و زباندانی شاعران و استفادهشان از منابع خارجی است. در دوره مشروطه بیشتر شعرها اقتباس از شعر غربی است. مثلاً «رنج و گنج» بهار یا «زهره و منوچهر» ایرج میرزا. اینان در حوزه صورتهای بیانی و محتوا، خون تازهای وارد شعر فارسی کردند و این تحول تا امروز ادامه داشته است.
جعفری جزی افزود: ترجمه شعر آمریکایی در ایران از دوران مشروطه کموبیش در مجلات شروع شد. با ترجمه فتحالله مجتبایی، سیروس شمیسا، سیروس پرهام و محمدعلی اسلامی ندوشن از رابرت فراست، ای کامینز، والت ویتمن و هنری لانگ فلو، گزیدههای خوبی داریم. در کنار اینها، سعید سعیدپور نیز جُنگهایی از آثار اینان ترجمه کرده است.
چیزی به نام تألیف و ترجمه نداریم
او تأکید کرد: من ترجیح میدهم این کتاب را ترجمه بخوانم. به نظرم عبارت «تألیف و ترجمه» روی جلد، تحت تأثیر دستکمگرفتن ترجمه در این روزگار است. ما در جهان چیزی به نام تألیف و ترجمه نداریم. ترجمه و توضیح درست است. پاورقیها بسیار راهگشایند، ولی مترجمان ما در دهه 40 هم همین کار را میکردند.
این مترجم گفت: این کتاب برای ما مرجع و راهنما است. افزون بر این، در چشمانداز تطبیقی نیز برای فهم تحولات شعر فارسی و عربی معاصر مفید است. مکاتبی که اینجا بررسی شده، تقریباً مطابق شعر معاصر فارسی است. مثلاً ازرا پاوند و الیوت بنیانگذار مدرنیسم در شعر آمریکاییاند. در دهه 20، هوشنگ ایرانی، انجمن خروسجنگی و دفترهای اول سهراب سپهری نیز تحت تأثیر مکتب مدرنیسم آمریکایی اروپایی است. این مکتب در ایران دو شاخه دارد که هر دو متأثر از شعر مدرنیسم آمریکا است. یکی شعر آوانگارد کممخاطب که مطابق با هوشنگ ایرانی و دفاتر اول سپهری است و شاخه هنریتر که اوج کاری سپهری و فروغ با آن مطابق است.
جعفری جزی به ایرادهایی در ترجمه تحتاللفظی، بیتوجهی به سنت ترجمه در مورد اسامی و برخی شعرها، مشکلات صفحهآرایی و حروفچینی اشاره کرد و به مترجمان پیشنهاد کرد با ترجمه کتابی از ادبیات قرن نوزدهم آمریکا، دوره کاملی از شعر آمریکا مهیا کنند.
او همچنین در پایان اظهار کرد: گروههای آموزش زبان ما در دانشگاهها کارکرد اصلی خودشان را از دست داده و بیشتر تمرکزشان را روی تربیت زباندان گذاشتهاند. درحالیکه یکی از وظایف اصلی گروههای آموزش زبان در سطح دانشگاه، گشودن دریچههایی از زبان و فرهنگهای دیگر به زبان فارسی است. آثار استادان انگلیسی یا آلمانی ما نباید به زبانهای دیگر نوشته شود. اینان باید به زبان فارسی بنویسند و از آن کشورها به فرهنگ ما اضافه کنند. همانطور که گروههای فارسی و عربی در کشورهای انگلیسیزبان به این زبانها کاری منتشر نمیکنند و اینها را به فرهنگ خودشان وارد میکنند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۶۳۴۸۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ایران در ارمنستان چگونه معرفی میشود؟
رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان از جهش زبان فارسی در ارمنستان، سفر بلاگرهای مشهور این کشور به ایران و برگزاری جشنواره غذاهای ایرانی و ارمنی خبر داد و با اشاره به سرعت نفوذ کشورهایی مثل هند در ارمنستان، چگونگی معرفی ایران در این کشور را تشریح کرد و از برخی کمکاریها در این مسیر سخن گفت.
محمد اسدی موحد ـ رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان ـ در گفتوگو با ایسنا درباره ضرورت فعالیت رایزنهای فرهنگی در توسعه گردشگری ایران با توجه به مذاکراتی که در گذشته بین وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و سازمان فرهنگ و ارتباطات در اینباره صورت گرفته بود، اظهار کرد: اعتقاد داریم گردشگری بخشی از کار فرهنگی است. توسعه فرهنگی و صنعت گردشگری کشور جزو وظایف ماست، همانطور که گسترش دانش زبان فارسی و معرفی فرهنگ و تمدن ایران جزو وظایف رایزنان فرهنگی به شمار میآید. اینکه گفته شده است رایزنان فرهنگی به عنوان «سفیران گردشگری» نیز فعالیت کنند، به این دلیل است که باید تلاش کنیم گردشگران بیشتری به ایران سفر کنند. با همین رویکرد، در هفتههای اخیر گروهی از بلاگرها و اینفلوئنسرهای ارمنستان به ایران و شهرهایی چون تهران، اصفهان، کاشان و جزیره کیش سفر کردند، که محتواهای بسیار جذابی با هدف آشنایی با ایران، معرفی جاذبهها و ترغیب ارمنستانیها برای سفر به ایران، تولید شده است. این افراد پس از آنالیز محتواها، فعالیتها و بازخوردهایی که داشتهاند، انتخاب شدند و شخصیتهایی مؤثر در ارمنستان هستند.
او ادامه داد: در حقیقت، این کار وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است که باید به معرفی ایران و توسعه گردشگری از این طریق کمک کند، هرچند ما هم در رایزنیها این کار را انجام میدهیم و سازمان فرهنگ و ارتباطات به آن بودجه میدهد، چون اعتقاد داریم هرچه بیشتر گردشگر از ایران دیدن کند، به نفع کشورمان خواهد بود. بهترین راه برای خنثیسازی تبلیغات کشورها درباره ناامن و یا عقبمانده نشان دادن ایران، این است که نخبگان و حتی مردم عادی به هر بهانهای از ایران دیدن کنند. تعجبآور است در ارمنستانی که در همسایگی ایران است و اشتراکات فرهنگی زیادی با آن وجود دارد، گاهی که نام ایران میآید تصور میکنند هنوز در کشور ما با شتر رفت و آمد میشود!
اسدی گفت: من در کشورهای مختلفی به عنوان رایزن فرهنگی حضور داشتم و تاکیدم بر این بوده که نخبگان و حتی مردم عادی در بحث دیپلماسی عمومی به هر بهانهای از ایران دیدن کنند. این، بهترین وسیله برای خنثیسازی تبلیغات کشورها درباره ناامن و یا عقبمانده نشان دادن ایران است. تعجبآور است در ارمنستانی که در همسایگی ایران است و اشتراکات فرهنگی زیادی با آن وجود دارد، گاهی که نام ایران میآید تصور میکنند هنوز در کشور ما با شتر رفت و آمد میشود! بنابراین، موضوع گردشگری باید یکی از وظایف اصلی و مهم رایزنان فرهنگی ایران باشد و انتظار میرود وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در اینباره بخشی عمل نکند و با رایزنها و سازمان فرهنگ و ارتباطات بیشتر همراه باشد و محتواهای کمنقصتری تولید کند.
رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان، نبود تعامل جدی بین وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و رایزنهای فرهنگی را چالشی جدی دانست و افزود: همه ما رایزنها وظیفه خود میدانیم که در گردشگری فعال باشیم و کمک کنیم، چه وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی حمایتی داشته باشد، چه حمایت نداشته باشد.
او در ادامه گفت: زمانی که (به عنوان رایزن فرهنگی) در تانزانیا بودم، همیشه دغدغه معرفی ایران را داشتم، وقتی میدیدم از کشورهای دیگر، گروه گروه گردشگر به تانزانیا سفر میکند و از ایران در سفرنامهها نامی آورده نمیشود، غبطه میخوردم و ناراحت میشدم. خاطرم هست بروشورهای معرفی ایران را به کارمند محلی رایزنی در تانزانیا دادیم در فرودگاه توزیع کند تا به این شکل، ایران زیبا را معرفی کنیم. از آنجا «خوجه» های شیعه (اثنی عشری) برای زیارت به ایران میآمدند، که مردمی متمول هستند. در تلویزیون ملی این کشور بحثی داشتم که مستقیم این قشر را خطاب قرار دادم، چون آنها که به ایران میآمدند، مقصدشان فقط قم و مشهد بود و هیچ جای دیگری از ایران را نمیدیدند، خواهش کردم که سه چهار روز به برنامه سفرشان اضافه کنند، دو سه روز بیشتر بمانند و تهران، اصفهان و شیراز را هم ببنند. یک چالش راه انداختم و گفتم اگر رفتید و این شهرها را دیدید و نپسندیدید و پشیمان شدید، من پول بلیت پروازتان را میدهم. مجری آن برنامه تلویزیونی گفت این یک چالش بزرگ است، اما به عنوان رایزن فرهنگی این چالش را ایجاد کردم.
اسدی گفت: گردشگری یکی از مؤلفهها و اولویتهای رایزنان فرهنگی است و با این رویکرد تا کنون حدود یکصد نفر از اساتید و چهرههای مؤثر ارمنستان به ایران فرستاده شدهاند.
رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان درباره اثرگذاری این فعالیتها در کاهش ایرانهراسی نیز اظهار کرد: ما با سه مسأله مواجهیم؛ ایرانهراسی، اسلامهراسی و شیعههراسی. موظفیم تلاش کنیم در هر یک از این بخشها کار کنیم تا ترس و نگرانی نسبت به ایران برطرف شود. روی مسأله اسلامهراسی بیشتر در کشورهایی که مسلمان نیستند، خیلی مانور داده میشود و ما به چند روش باید روی این مسأله کار میکردیم؛ برگزاری همایشهای علمی و بحثهای آکادمیک و ترغیب برای سفر به ایران را انجام میدهیم. مسأله دیگر شیعههراسی است که در کشورهای مسلمان بیشتر اتفاق افتاده است. راهکارهای مختلفی برای آن داریم و بیشتر سعی میکنیم با نخبگان و رسانهها و علمای اهل تسنن این کشورها ارتباط برقرار کنیم و آنها را به سمینارهای ایران دعوت میکنیم. طبعا رسانهها و فضای مجازی و تولید محتوا خیلی به موفق شدن این راهکار کمک میکند. سازمان فرهنگ و ارتباطات نیز برای بهرهگیری از این فضاها، تا کنون تولید محتوای خوبی داشته است.
او افزود: در بحث ایرانهراسی گروههای مختلف سعی میکنند از ایران تابو بسازند و ایران را امن نشان نمیدهند. راههای مختلفی برای مقابله با آن وجود دارد؛ تبادل نخبگان، اساتید، دانشجویان و گروههای هنری، موسیقی و سینمایی بسیار مؤثر است. در ارمنستان تلاش داریم تولیدات سینمای ایران را به نمایش بگذاریم که معتقدم در کاهش نگرانیهای مربوط به ایرانهراسی و اسلامیهراسی خیلی کمک خواهد کرد.
اسدی گفت: ما تولیدات و کالاهای خوب فرهنگی داریم، ولی نمیتوانیم آنها را خوب عرضه کنیم، درحالی که هند مدتی است با عرضه تولیدات فرهنگی، نفوذ خود را در ارمنستان بیشتر کرده است و این اتفاق بیشتر از طریق نمایش سریالها و فیلمهای این کشور رخ داده و جالب است که این محتواها با فرهنگ مردم ارمنستان تطابقی ندارد و اختلاف فرهنگی دارند، درحالی که ایران با ارمنستان تشابه فرهنگی بسیار دارد و این اشتراکها در سبک زندگی قابل توجه است، بنابراین فیلمها و موسیقی ایرانی خیلی بیشتر میتواند مؤثر باشد، ولی تاکنون نتوانستیم آنها را به خوبی عرضه کنیم.
موزه تاریخ ارمنستان، بخش ایرانرایزن فرهنگی ایران در ارمنستان درباره تعاملات دو کشور در موضوع میراث فرهنگی با توجه به ریشههای عمیق فرهنگی و پیوندهای تاریخی و اقدامی که بخش میراث فرهنگی و رایزنی برای تقویت عملکرد و همکاریها در این زمینه با ارمنستان داشته است، توضیح داد: ما اشتراکات زیادی در میراث فرهنگی با ارمنستان داریم. هم ارامنه در ایران آثار غنی و قوی دارند و هم ایران در سرزمین ارمنستان آثار فرهنگی غنی دارد. در بعضی از شهرها از زمان پادشاهی انوشیروان و خسرو پرویز (ساسانیان) آثاری در ارمنستان وجود دارد و حتی کتیبههای فارسی در این سرزمین شناسایی شده است. در موزه نسخ خطی ارمنستان (ماتناداران) بیش از ۴۰۰ نسخه خطی فارسی وجود دارد. حدود دو هزار آثر خطی و نسخ عربی و فارسی در این موزه موجود است. در بحث تحقیق و پژوهش تاکنون کارهای خوبی از سوی دو کشور انجام شده است و کتابهای خوبی به دو زبان فارسی و ارمنی ترجمه شده است و رفت و آمد نخبگان بین ایران و ارمنستان زیاد است و این رفت و آمد بین دانشگاههای دو کشور در حد مطلوب است و ابتدای امسال همایش میراث مکتوب در موزه «ماتناداران» شهر ایروان برگزار شد، که تعدادی از اساتید ایرانی حضور داشتند. کارهای خوبی در این بخش انجام شده است و ادارههای میراث فرهنگی بعضی استانهای ایران، از جمله آذربایجانهای غربی و شرقی با بخشهای مربوط به میراث فرهنگی در ارمنستان در ارتباط هستند.
او در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه ایران در ۶۰ کشور دفتر رایزنی دارد، اما اخبار کمتری از فعالیت برخی از آنها شنیده میشود، این مسأله ناشی از چیست؟ بیان کرد: رایزنان فرهنگی همیشه با چالشهایی مواجهند و باید شخصی این مسئولیت را بپذیرد که عاشق تلاش و کار برای ایران باشد و هدفش فقط کار کردن باشد.از طرفی، اینکه گفته میشود بعضی کشورها ظرفیت ندارند، درست است، فضای برخی کشورها واقعا بسته است. با این حال اعتقاد دارم اگر کسی اهل کار باشد، راه را پیدا میکند.
اسدی درباره جایگاه فرهنگی ایران در ارمنستان نیز گفت: ارمنستان با اینکه جمعیتی کمتر از سه میلیون نفر دارد، ولی فعالیتها و برنامههای فرهنگی و علمی جایگاه بالا و ظرفیت زیادی دارد و برای من شگفتانگیز است که تا این حد فضای کار در تمام زمینههای فرهنگی و هنری وجود دارد، مثلا معرفی صنایع دستی ایران در ارمنستان ظرفیت بسیار خوبی دارد، بنابراین معرفی صنایع دستی ایران را در این کشور جدی گرفتهایم و فقط به یک استان محدود نشدهایم و تلاش داریم تمرکززدایی شده و این ظرفیت برای تمام استانها فراهم شود. ارمنستان این ظرفیت را دارد و حتی از این اقدام استقبال میکند.
او در ادامه یکی از برنامههای در دست اقدام رایزنی فرهنگی در ارمنستان را برگزاری هفتههای فرهنگی نامید و افزود: سال گذشته هفته فرهنگی استان همدان برگزار شد و برای امسال برگزاری شب فرهنگی استانهای خراسان رضوی و آذربایجانهای غربی و شرقی، کردستان و مازندران در برنامه این رایزنی پیشبینی شده است، که البته به سرانجام رسیدن آنها به پیگیری مدیر هر یک از این استانها بستگی دارد.
مسجد کبود، ایروان، ارمنستانرایزن فرهنگی ایران در ارمنستان ادامه داد: مسجد کبود ایروان، کانون فرهنگی و دینی ایران است، که در عین حال به عنوان مکانی تاریخی در این شهر شناخته میشود و همین جایگاه باعث میشود تبادلات و توسعه روابط فرهنگی بین ایران و ارمنستان رخ دهد. از این فضا برای برگزاری نمایشگاههای مختلف از کتاب گرفته تا صنایع دستی و جشنوارههای غذا و پوشاک استفاده میشود و قرار است در همین فضا و در آینده نزدیک، جشنواره غذاهای ایرانی و ارمنی برگزار شود. افزونبر این، مسجد کبود ظرفیت آموزشی دارد، یعنی با توجه به مکانی که در اختیار داریم، آموزش زبان فارسی که سالهاست در این مسجد انجام میشود، توسعه یافته است. درحال حاضر ۶ کلاس زبان فارسی در این فضا با توجه به حجرههایی که دارد، برگزار میشود. این کلاسها در چهار سطح ابتدایی، متوسطه، پیشرفته و فوق پیشرفته برپا میشود. در این مسجد کتابخانه خوبی هم داریم که محل رجوع نخبگان، محققان و دانشجویان ایرانشناسی و زبان فارسی است. این کتابخانه حدود هشت هزار جلد کتاب به زبان فارسی دارد. هدف از توسعه این کتابخانه، آن است که منبع و مرجعی برای گسترش زبان فارسی باشد.
تقریبا در سه دانشگاه ارمنستان، کرسی ایرانشناسی وجود دارد و حدود ۲۰۰ دانشجو در این رشته مشغول به تحصیل هستند. تقریبا ۱۲ مدرسه دولتی آموزش زبان فارسی داشتند و حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ دانشآموز هم زبان فارسی یاد میگرفتند و در ۶ ماه این آمار به سه هزار و ۳۰۰ نفر رسیده است. ظرفیت ارمنستان برای آموزش زبان فارسی نه تنها بسیار خوب، که منحصر به فرد است. اسدی درباره وضعیت آموزش زبان فارسی و استقبال از آن در ارمنستان، اظهار کرد: تقریبا در سه دانشگاه ارمنستان، کرسی ایرانشناسی وجود دارد، که دانشجویان آن زبان فارسی یاد میگیرند. فقط در دانشگاه ملی ایروان ۱۱۰ دانشجو در سه سطح کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در رشته ایرانشناسی مشغول به تحصیل هستند و تقریبا ۲۵ استاد عضو هیأت علمی در کرسی ایرانشناسی دارد. دانشگاه اسلوونی ایروان هم بخش ایرانشناسی خیلی قوی دارد. کرسی ایران شناسی دانشگاه دولتی زبانها و علوم اجتماعی «بروسوف» ارمنستان نیز در حال تقویت است. برای تقویت این بخش قرار است دو استاد از ایران برای گسترش زبان فارسی به ایروان بیایند.
او در ادامه گفت: زبان فارسی سالهاست در ارمنستان تدریس میشود. زمانی که به عنوان رایزن فرهنگی در ارمنستان فعالیتم را آغاز کردم، تقریبا ۱۲ مدرسه دولتی آموزش زبان فارسی داشتند و حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ دانشآموز هم زبان فارسی یاد میگرفتند. درحال حاضر این آمار به سه هزار و ۳۰۰ نفر رسیده و این رشد در ۶ ماه رخ داده است. جالب است بدانید که مدارس ارمنستان از پایه پنجم تا نهم، آموزش زبان فارسی دارند و هر سال به تعداد این دانشآموزان اضافه میشود. البته، تعداد دانشآموزان در مدارس ارمنستان زیاد است و معمولا به بیش از ۱۷۰۰ نفر میرسد و کمترین جمیت مدارس ارمنستان در حدود ۴۰۰ نفر است. بنابراین ظرفیت این کشور برای آموزش زبان فارسی نه تنها بسیار خوب، که منحصر به فرد است.
رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان افزود: آموزش زبان فارسی در کشورهای دیگر معمولا سیستماتیک نیست و به نظرم فقط در ارمنستان این گونه باشد، چون دولت این کشور از حدود دو سال پیش قانونی تعیین کرده است که مدارس، زبان یکی از کشورهای همسایه را به عنوان زبان سوم باید آموزش دهند، یعنی دولت حمایت میکند و این فرصتی است که در ارمنستان وجود دارد، که البته از روابط دیرینه دو کشور نیز ناشی میشود و باعث شده است آموزش زبان فارسی در این کشور رشد داشته باشد. خاطرم هست بازدیدی از مدرسهای در ایروان داشتیم که از ۱۵۰۰ نفر جمعیت آن حدود ۷۵۰ نفر فارسیآموز بودند. پرسیدیم این جمعیت چگونه رشد کرده است، گفتند «اوایل پدر و مادرها خیلی تمایل نداشتند و ترجیح میدادند فرزندانشان زبان فرانسوی یا یک زبان خارجی دیگر را یاد بگیرند، ولی الان خود پدر و مادرها فرزندانشان را تشویق میکنند فارسی بیاموزند.» البته این اظهار نظر مدیر مدرسه بود. در استانها و شهرهای دیگر از جمله «کاپان» و «مِغری» هم که اصلا آموزش زبان فارسی نداشتند، اکنون آموزش زبان فارسی در حال رشد است، که البته عملکرد کنسولگری ایران در آن منطقه، بیتأثیر نبوده است.
او همچنین گفت: حالا که ظرفیت منحصر به فرد آموزش زبان فارسی در ارمنستان وجود دارد باید یک نسخه دیگر برای آن بپیچیم. اینکه بنیاد سعدی همان نسخه پاکستان و تونس را برای ارمنستان میپیچد شاید جوابگو نباشد، چون در ارمنستان، مدارس پیشرو هستند و نسخه و سیاستگذاری جدا نیاز دارند. حتی معتقدم کارگروه ویژه باید ایجاد شود، شرح درسها و سرفصلهای آموزشی باید ویژه و متفاوت باشد. باید براساس ذائقه دانشآموز ارمنی، کتاب فارسی را تدوین کنیم. کتابهای بنیاد سعدی خوب است، ولی برای ارمنستان خوب نیست. آن کتابها بیشتر جنبه آموزشگاهی دارد.
اسدی تاکید کرد: برای گسترش آموزش زبان فارسی به همت بیشتری در داخل کشور نیاز است و این فرصت طلایی است و اگر خوب عمل نکنیم شاید در زمان دیگری چنین فرصتی مهیا نشود و لازم است از حالا زمینهسازی شود.
رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان افزود: در مقطع کنونی شوقآفرینی و انگیزشی را برای آموزش زبان فارسی افزایش میدهیم، برای مدیران و معلمان مدارس ارمنستان در ایران اردو برگزار میکنیم که حتما انگیزهبخش خواهد بود. بنا داریم برای دانشآموزان نخبه زبان فارسی هم اردوی ایران را برگزار کنیم. المپیاد زبان فارسی را در سطح دانشآموزی و دانشجویی امسال خواهیم داشت. در این مدت دو گروه از دانشجویان دو دانشگاه را به ایران فرستادیم که تأثیر بسیار زیادی داشت، که افزون بر آموزش دو هفتهای، فرصت تماشای تهران را هم به دست آوردند. یکی از همین دانشجویان بعد از اینکه از ایران برگشت، در صفحه فیسبوکش نوشت: «از من پرسیدند قلبت کجاست، گفتم ایران. گفتند بهشتت کجاست گفتم ایران».
اسدی درباره تعداد کلی فارسیآموزان در ارمنستان، گفت: در دانشگاههای ارمنستان حدود ۲۰۰ دانشجوی ایرانشناس مشغول به تحصیل هستند که زبان فارسی هم یاد میگیرند و حدود ۳۳۰۰ دانشآموز که فارسی را به عنوان زبان سوم یاد میگیرند. البته این بخشی از سیاست کشور ارمنستان است، که با توجه به تبادل فرهنگی، اقتصادی و سیاسی انجام میشود و منافع دو کشور را تأمین میکند. سوای این بحثها، مردم ارمنستان زبان فارسی، فرهنگ و شاعران ایرانی را دوست دارند. حتی برای اجرای نمایش «سیمرغ» از منطقالطیر عطار درخواست داشتیم. اینها همه از علاقه به فرهنگ ایران ناشی میشود که باید تقویت شود.
رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان درباره دیگر فعالیتهای این مرکز توضیح داد: حدود ۱۲۰ فعالیت فرهنگی در حدود یک سال گذشته از سوی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ارمنستان انجام شده است، که شامل چاپ کتاب، برگزاری همایش و جشنوارههای متنوع و اعزام گروههای مختلف فرهنگی، هنری و اساتید دانشگاهی، میشود.
انتهای پیام